امروز به یاد کنکور 97 افتادم.کنکوری که به امید پزشکی دادم ولی پزشکی قبول نشدم.ولی این شکست مهم نیست.هر شکست مقدمه ی یک پیروزی هست.امیدوارم حدود 2 ماه دیگه کنکور 98 رو عالی بدم.برام دعا کنید.خاطره ی کنکور 97 رو  توی وبلاگی که توی بلاگفا داشتم نوشته بودم.دلم خواست این جا هم داشته باشمش. ^_^

نوشته ی زیر کلمه به کلمه ی نوشته ام درباره ی کنکور 97 توی وبلاگی که توی بلاگفا داشتم هست.

خاطره ی کنکور 97:

خب،اول از همه می خوام راجع به دو روزی که کنکور دادم براتون بگم.سه کنکور:

هنر،تجربی و زبان

این کنکور ها رو به تر تیب دادم.کنکور هنر رو برای آشنایی با فضا و محیط و شرایط و قوانین جلسه ی کنکور دادم.حالا شاید یک چیز خوب هم قبول شدم.دم در کیسه های نایلون رو ازمون می گرفتن و نمی گذاشتن ببریم توی سالن.برای همین هممون کل وسایلمون رو باید با دست می بردیم تو.خوراکی ها و مدادها و خودکار و پاک کن و تراش و شناسنامه ام و کارت ملی ام و کارت ورود به جلسه ام و دستمال کاغذی هم باید به دست می گرفتم و می رفتم تو.خلاصه،بعد از این که ما رو می گشتن،می فرستادنمون توی سالن.بعد باید منتظر می موندیم تا زمان آزمون برسه و تا اون موقع باید به در و دیوار نگاه می کردیم.

کنکور هنر به نظرم کنکور آروم و خوبی بود.عمومی های هنر رو که هرچی بلد بودم جواب دادم آخه عمومی های هنر همون چهار درس عمومی کنکور تجربی و زبان و ریاضی هست ولی از اختصاصی های هنر،ریاضی و فیزیک هنر رو تونستم جواب بدم.البته به بقیه سوال های اختصاصی هنر هم نگاهی انداختم چون تک و توک سوالی بود که بشه با دانش ریاضی یا اطلاعات قبلی خودمون جوابشون داد.سوال های کنکور اختصاصی هنر از نظر من خیلی جالب بودن.بعضی از سوال ها تصویر هایی از نقاشی هایی داشتن که خیلی قشنگ بودن.من که از دیدن این نقاشی های هنری قشنگ خیلی لذت بردم.همیشه دلم می خواست که خودم بتونم یک همچین تصاویری رو نقاشی کنم. کنکور بعدی که دادم کنکور اصلی ای بود که باید می دادم یعنی کنکور تجربی.یادم رفت بگم که زمان کنکور هنر عصر پنج شنبه بود.کنکور تجربی صبح روز بعد یعنی صبح جمعه بود و کنکور زبان هم عصر همون روز یعنی عصر جمعه بود.یعنی من بلافاصله که کنکور تجربی رو دادم و اومدم خونه تا دست و رویی شستم و ناهاری خوردم،آماده شدم برای این که برم و کنکور زبان رو هم بدم.

ان شاء الله همین امسال جایی که بخوام قبول بشم.اگه هم نشدم مجبورم سال بعد کنکور بدم.این طوری با بعضی از شما "هم کنکوری" (یه کلمه ی جدید و اختراع خودمه!)می شم!یک توصیه دارم برای اونایی که می خوان امسال کنکور بدن.این که از همین الان شروع کنین به درس خوندن.نذارین درس هاتون روی هم بشن.از همین الان شروع کنین.پس وقت رو تلف نکنین.

اون کارهایی که می خواستم بعد از این که کنکور تموم بشه انجام بدم رو نمی دونم چرا حوصله ی انجام دادنشون رو ندارم.داستانی هم که شروع کردم به نوشتنش هنوز صفحه ی دومش هستم.انگار تموم ایده هایی که داشتم پر کشیدن و رفتن.کاری که الان دارم می کنم اینه که دارم زبان انگلیسی ام رو تقویت می کنم.این کار هم اگه کنکور رتبه ی خوبی بیارم و چیزی که می خوام قبول بشم برای دانشگاهم مفیده و هم اگه خدای نکرده رتبه ام خوب نشد و چیزی که خواستم قبول نشدم برای کنکور سال بعدم مفیده.کار تدریس توی یک کلاس زبان هم منتفی شد.به جاش دارم به خواهرم زبان انگلیسی می آموزم.

هرچی توی اینترنت دنبال یکی از کتاب هایی که می خوام می گردم نیست.یعنی هست ولی به زبان اصلی یعنی انگلیسی هست ولی ترجمه ی فارسیش رو پیدا نمی کنم.آخرش هم همون زبان اصلی اش رو دانلود کردم ولی الان چند روزه که می خوام صفحه ی اولش رو ترجمه کنم.

چند روز پیش غذا پختم.البته دستور پختش رو خودم اختراع کردم. :) غذایی کاملا گیاهی بود.سیب زمینی و گوجه فرنگی و نخودفرنگی(از بین دانه ها من نخود فرنگی رو از همه بیشتر دوست دارم.)ولوبیا چشم بلبلی و لپه و آب و رب گوجه فرنگی و زردچوبه و نمک رو به عنوان مواد اولیه ی خورشت استفاده کردم.برنج هم به صورت کته پختم.از نظر خودم که خوشمزه شده بود.من آشپزی رو خیلی دوست دارم.به نظرم آشپزی یک کار هنریه.وقتی که با مواد غذایی تازه و طبیعی آشپزی می کنم،احساس طراوت و شادابی می کنم.شما هم این طوری هستین؟

چه قدر این پستم موضوع در موضوع شد.

و در آخر این پست می گم:

امیدوارم هر کجا که هستین شاد و موفق باشین.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پایگاه خبری بازرگان ایرانی صنایع فلزی مهرابی cryptocurrency Persian Car وبلاگ دوستداران حاج حسین محلوجی درستان | عکس و تصاویر مذهبی مرجع دانلود شبیه ساز پرواز Maria درب ضد سرقت | قیمت درب ضد سرقت | فروش درب ضد سرقت